از کدام تولید حمایت شود؟

تجربه یک دهه نشان داده که هر چند حمایتها از تولید گسترده بوده اما بخاطر بی برنامگی و عدم اولویت بندی هر بخش از تولید شاهد به هدر رفتن منابع صرف شده برای حمایت از تولید هستیم.

چند سالی است که حمایت از بخش تولید به صورت ویژه در حال اجراست عصاره این حمایت ها در شعارهای سالانه که توسط رهبر فرزانه انقلاب تبیین می گردد کاملاً هویدا است با این حال چرا با وجود تاکیدات فراوان و پیگیری های مستمر از سوی مسئولین ارشد نظام هنوزبا آن شرایط مطلوب و هدف گذاری مورد نظر دست نیافته ایم ؟مشکل از کجا ناشی شده ،در حالیکه دیوارهای تعرفه برای تولید داخل هر روز بلندتر می شود و ممنوعیت هایی وارداتی به صورت جدی افزایش می یابد و عملاً ورود بسیاری از کالاهای که در داخل تولید می شود مشروط به آن است که متولیان امر مطمئن شوند که این محصول در داخل ظرفیت تولید ندارند یا اگر امکان تولید دارد کفایت لازم برای تامین مصرف داخلی ندارد، همچنین انواع یارانه های مختلف همچون تسهیلات ارزان قیمت ، در اولویت بودن دریافت ارز،مواد اولیه و انرژی ارزان و…باز هم عملکرد تولید نه تنها مطلوب نیست بلکه در دهه ۹۰ که به ظاهر حمایتها بیشتر شده رشد اقتصادی به طور متوسط نزدیک به صفر است.

در واقع تمام سیاست های تجاری کشور به نحوی طراحی گردید است که اولا مواد اولیه تولیدات داخل که از خارج وارد می گردد با کمترین تعرفه و با حداقل محدودیت وارد کشور شود. این مسیر هم از نظر تامین ارز و هم از نظر قوانین گمرکی تسهیل گرانه طراحی گردیده است .از سوی دیگر واردات کالاهای نهایی که تولید آن در داخل فراهم است یا ممنوع است یا با موانع متعدد تعرفه ای و غیر تعرفه ای مواجه است تا تولید آسیب نبیند آمار های وارداتی دلالت بر این نکته دارد که حدود ۸۴ درصد واردات مواد اولیه ای واسطه‌ای و سرمایه‌ای است و فقط ۱۶ درصد واردات کالاهای نهایی و مصرفی است. پس با این حساب چرا هم تولید کننده ناراضی است و هم مصرف کننده ، حتی مسوولین نیز از شرایط موجود به هیچ وجه دل خوشی ندارند؟

سوال این است  با وجود انواع حمایتها و گذاشتن قواعد های تجاری ،باز هم خواسته مسئولین که ایجاد رونق و شکوفایی در تولید داخلی است اتفاق نمی‌افتد و عملاً به جای تقویت تولید و افزایش کیفیت شاهد رشد قیمت ها و نارضایتی عمومی از نحوه عرضه این کالاها هستیم به نحوی که در آخرین فرمایشات مقام معظم رهبری ایشان نیز نسبت به عملکرد برخی واحدهای تولیدی گلایه نمودند و به جای این که از فرصت ایجاد شده برای بخش تولید در داخل در راستای افزایش و ارتقای توانمندی های خود و بالا بردن اشتغال استفاده نمایند منجر به رشد قیمت ها و دلخوری جامعه شده است

البته لازم است یاداور شویم که بخشی از حمایت‌ها که از تولید داخل انجام شده به ثمر نشسته و رونق در بخشی از گروههای صنعتی دیده می‌شود اما در کلیت ،خواسته‌های مسئولین به حق تأمین نشده است .چرا این شرایط پدید آمده است؟

 برای این منظور ضروری است ابتدا بدانیم چه میکانیزمی انگیزه فعالین تولیدی را افزایش می دهد تا تولید هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی ارتقا یابد . در ادبیات رایج اقتصادی بهترین بازار، بازار رقابت است بدین معنا که هر چه شرایط رقابت مهیا تر باشد منابع و امکانات کاراتر  عمل می‌کند و مطلوبیت مصرف کننده حداکثر می شود در مقابل هر چه بازار به سمت انحصار حرکت کند و شرایط بازار در اختیار انحصارگر قرار گیرد آن بازار از کارایی کمتر برخوردار و بهره‌وری آن در حداقل قرار می گیردو البته نارضایتی هم بیشتر می شود.

بنابراین نکته اساسی و پایه ای آن است در حین حمایت از بخش تولید باید سیاست‌ها به نحوی باشد که تولید کشور قدرت رقابت پذیری خود را از دست ندهد مثال بارزی که برای این منظور می‌زنند تفاوت ماهی هایی که در آکواریوم زندگی می کنند با ماهی های دریا است که هر دوی آنها ماهی اند اما ماهی های اکواریوم بسیار شکننده و ضعیف هستند و با یک سرما و گرما آسیب می بینند اما ماهی دریا قدرتمند و کوشا در مقابل تلاطم های دریا و قدرت تحمل و ایستادگی انان بسیار بیشتر ازماهی های مشابه انان در اکواریوم است. .بنابراین نکته مهم و اساسی حفظ شرایط رقابت برای تولید داخل و کمک برای تقویت رقابت انها ست تا محیطی اکواریومی برای تولید ایجاد نشود .متاسفانه در یک دهه اخیر با ابزارهای مختلف حمایتی ، دولت این بسترآکواریومی را در بخش تولید پدید آورد.از سوی دیگر بعد از آن که سیاستگزار تمرکزش بر آن شد که بازار همیشه در شرایط رقابتی باشد و اولویت ان کارایی بازار با ایجاد بستر رقابت شد  سپس لازم است که اولویت بندی در ارتباط با اهمیت تولیدات داخلی انجام شود تا هر صنعت بر اساس اولویتهای انجام شده حمایت شوند . در واقع قرار نیست که تمام بخشهای تولیدی به یک نسخه واحد حمایت شوند بعضا امکان دارد که برخی بیشتر و برخی کمتر مورد توجه باشد.به عبارت دیگر برخی صنایع فقط احتیاج به حمایت تسهیلاتی دارند برخی لازم است از طریق حمایتهای تجاری و یارانه های صادراتی مورد توجه قرار گیرند و برخی دیگر برمبنای اختصاص مواد اولیه ارزان قیمت تشویق شوند. البته حمایتهای تعرفه ای ،گمرکی و لجستیکی نیز حمایتهای است که برخی تولیدات نیازمند ان هستند .

به نظر نگارنده آنچه باید اولویت سیاست گذاربرای حمایت از تولید باشد ،محور بودن تولیدات صادراتی است .این تولیدات نه‌تنها توان ارز آوری برای کشور را دارند بلکه به دلیل آن که توانسته‌اند بازارهای جهانی را در اختیار بگیرند و سهم بازاری کسب کنند بی تردید از کیفیت و مقبولیت بهتری برخوردار خواهند بود. بنابراین گام اساسی و مهم آن است که در یک بازنگری پایه‌ ای حمایت‌ها از بخش تولید هدفمند تر و مشخص تر شود

به عبارت دیگر معلوم شود هر صنعت یا گروه صنعتی چه میزان مورد حمایت دولت است و ابزارهای مورد حمایت چیست در این حالت رصد پذیری کردن حمایت‌ها شایسته تر و بهتر خواهد بود و عملاً قدرت تاثیرگذاری سیاست‌های حمایتی معلوم می گردد.

پس نتیجه نهایی آن است که تجربه یک دهه نشان داده که هر چند حمایتها از تولید گسترده بوده اما بخاطر بی برنامگی و عدم اولویت بندی هر بخش از تولید شاهد به هدر رفتن منابع صرف شده برای حمایت از تولید هستیم. بنابراین با قبول کردن اصل اساسی رقابت و حفظ شرایط رقابتی در بازارهای تولید داخل ،برنامه های مشخص از حمایت از هر صنعت تعیین شود قاعدتا معلوم است که حمایتها نیز باید زمانبندی شده باشد تا پایان سیاست حمایتی معلوم گردد. با این روش هم معلوم می شود برای هر صنعت  چه کار باید انجام شود و میزان حمایت چقدر است و تا کی این حمایت ادامه می یابد به این ترتیب هم انتظارات تصحیح می شود و هم معلوم می شود منابع کجا مصرف شده است.در پایان نیز از سیاستگزاری انجام شده یک ارزیابی دقیق به عمل می آید بدین ترتیب نارضایتی ها به حداقل و اثرگذاری حمایتها حداکثر می شود.

* سید علی امامی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا