فرار زنگنه از استیضاح، کار من نبود
بسیاری رییس کمیسیون انرژی مجلس را یار بهارستانی زنگنه می دانند و معتقدند اگر کسی جز حسنوند در صدر کمیسیون قرار داشت، قطعا نمی توانست در دولت دوازدهم وزیر نفت بماند. اما او نظر دیگری دارد و معتقد است نه تنها یار وزیر سابق نبوده، بلکه منتقد او نیز بوده و انتقادات امروز به وی، هزینه ای است که باید بابت نگاه حاکمیتی خود پرداخت کند.
بخش مهمی از تاریخ نفت ایران در ۱۵ سال گذشته، در مجلسی گذشته که حسنوند رئیس کمیسیون انرژی اش بوده و سند این کمیسیون را به نام خود ثبت کرده است. او در بخش نخست مصاحبه خود با جام جم به بررسی تاریخ نفت و کمیسیون انرژی می پردازد؛ البته با محوریت بیژن زنگنه!
چه شد که تصمیم گرفتید راه نمایندگی را در پیش بگیرید؟ چه ویژگی در خود دیدید؟
قصدی نداشتم روحیۀ من روحیۀ کار سیاسی و مجلسی نبود؛ با اینکه کارمند دستگاه امنیتی بودم اما بیشتر در حوزه فرهنگی و مذهبی فعال بودم؛ بعد از اینکه مقام معظم رهبری موضوع شبیخون فرهنگی را مطرح کردند، ما هیات عاشورای خود را به موسسه تبدیل کردیم. با توجه به اتفاقاتی مثل دوم خرداد و … فعالیت های سیاسی موسسه بیشتر شد. دقیقا مصادف بود با روزهایی که حوزه اندیمشک و شوش از هم تفکیک شدند. اندیمشک در آن مقطع گزینهای نداشت که وارد صحنه شود، عمدتاً چون فضا فضای دوم خردادی و اصلاحطلبی در کشور بود، دوستان نگران بودند که اگر این شرایط باشد، نمایندۀ شهرستان ما ممکن است از جریان آنها باشد.
من اصلاً در این فضا نبودم، دوستان و بچههای حزباللهی و انقلابی در مسجدی جلسه گذاشتند و بین چند گزینه رایگیری کردند که چه کسی به صحنه بیاید و قرعه به نام من افتاد؛ من هم در آن جلسه حاضر نبودم و به واسطۀ شغلی که داشتم نمیتوانستم در آن جلسه حاضر شوم. در نهایت برای نمایندگی انتخاب شدم و در انتخابات هم به سختی و در دو مرحله توانستم پیروز انتخابات شوم.
در مجلس ششم وارد حوزه فرهنگی شدید در حالی که سبقه شما امنیتی بود. دلیل این موضوع چه بود؟
اولویت اولم کمیسیون امنیت ملی بود ولی این کمیسیون عمدتاً دست افرادی مثل محسن میردامادی بود و حذفم کردند؛ من را کمیسیون فرهنگی فرستادند البته من هم بدم نیامد چون بیارتباط با کار فرهنگی نبودم و در مجلس ششم کمیسیون فرهنگی کانون یکسری اتفاقات بود مثل قوانین مطبوعات، ماهواره و…
یکی از اتفاقات مهم در مجلس ششم، موضوع رای اعتماد به وزرا بود؛ مثلا در باره انتخاب آقای زنگنه به عنوان وزیر نفت در سال ۸۰، گروهی از اصلاح طلبان مانند آقایان اعلمی، میدری، محتشمی پور و … منتقد جدی آقای زنگنه بودند درست برعکس اصلاح طلبانی مانند آقایان بهزاد نبوی، خاتمی، میردامادی، محسن آرمین و …؛ شما در چه سمتی ایستاده بودید؟
ببینید عمدۀ اختلافات سر مواضع حزبی بود؛ به هر حال مجلس ششم تجمیع تمام احزاب اصلاحطلب بود و ۲۹ نفر لیست تهران، تجمیع تمام احزاب بود با محوریت حزب مشارکت؛ در آنجا جریان نزدیک به کارگزاران از آقای زنگنه حمایت میکرد، جریان خط امامیها تقریباً روبروی ایشان موضع داشت و خط امامیها و آقای محتشمی پور و بعضی از دوستان که در مجمع روحانیون بودند، معتقد بودند نباید به ایشان رای اعتماد داد. با این وجود، چون فضای کلی مجلس به آن سمت بود، کل کابینه رای آورد و آقای خاتمی به شدت از این موضوع حمایت میکرد.
شما طرفدار آقای زنگنه بودید؟
نه من آن ایام ارتباطی با آقای زنگنه نداشتم.
به او رای مثبت دادید یا منفی؟
فکر کنم رای منفی دادم؛ توجه داشته باشید دعوای اصلی بر سر تخلفات پتروپارس بود. بهزاد نبودی چون خودش رئیس هیاتمدیره پتروپارس و محور آنجا بود، به عنوان عضوی از کمیسیون انرژی نقش مثبتی در تحولات مجلس به سود آقای زنگنه داشت و آقای حسین آفریده هم به عنوان رئیس کمیسیون انرژی، در کنار این تیم بودند. بعد هم آقای نجفآبادی رئیس کمیسیون شد که در سال سوم و چهارم یک تغییر تحولاتی صورت گرفت. در آنجا ما سیاستهایمان را تغییر دادیم، مثل الان نبود که فراکسیون، فراکسیون تشکیل شود؛ ما در فراکسیون خود برنامه ریزی منسجمی داشتیم و نطق ها و تذکرات را بین خودمان هماهنگ می کردیم؛ حتی رابط ما با دستگاهها مشخص بود و در بعضی موقعیت ها، با وجود اینکه میدانستیم که رای نداریم اما وزن خودمان را با موضع گیری هایمان نشان میدادیم. میگفتیم این دو نفر گزینه ما هستند یا در هیاترئیسه آنها، ما به دو سه نفر رای میدادیم چند نفر را میگفتیم رای اینها به هیچوجه نباید بالا باشد، مثلاً بچهها روی جبارزاده، محمدرضا تابش، آقای کروبی، خانم جلودارزاده خیلی بحثی نمیکردند، آن طرف هم روی محمدرضا خاتمی و بویژه شکوریراد ای منفی داشتیم زیرا از نظر ما ضدانقلاب تر از شکوری راد کسی در مجلس نبود.
چرا حالا ضدانقلاب؟
داستان جالبی دارد؛ یک روزی ایشان در مجلس ششم نطق کرد؛ درست زمانی که بحث آمدن یا نیامدن آقای خاتمی داغ شده بود. خاتمی قهر و ناز میکرد که من نمیآیم و نمیشود که البته صحنه سازی بود. یک روز شکوریراد پشت تریبون رفت و نطقی تحت عنوان «گل یاس» کرد و ویژگیهایی از گل یاس را بر شمرد و نهایتاً ختم نطقش با یاعلی مدد بود! یکی از دوستان به نام بهمن اخوان (نماینده تفرش و آشتیان) جلوی آقای شکوریراد رفت و با زبان شیرین خودش به او گفت: جیگولی مَگولی، گل یاس یعنی چه؟! به آقای شکوریراد خیلی برخورد و گفت به موقع میفهمی گل یاس یعنی چه! فاصله نطق شکوریراد و انتخابات دوم ریاست جمهوری چند ماه فاصله بود. وقتی آقای خاتمی ثبتنام کرد، اگر به تبلیغات ایشان نگاه کنید، اولاً نماد آنها گل یاس شد یعنی عکس گل یاس زیر همۀ پوسترها بود و زیر آن هم یاعلیمدد نوشته بود؛ یعنی در عین حال بازی «آمدن و نیامدن»، آنها کارهای طراحی پوسترشان را انجام داده بودند. منتها چون بهمن اخوان یک مقدار او را عصبانی کرد، او در این عصبانیت گفت بعداً مشخص میشود!
سر وزرای نفت احمدینژاد خیلی حاشیه درست شد چند نفر معرفی و حذف شدند، وقتی که آقای احمدینژاد رئیسجمهور شدند، برای انتخاب وزرای نفت از کمیسیون انرژی هم مشورتی گرفته شد؟
آن زمان عمدتاً بیشتر با هیاترئیسه مجلس صحبت می شد؛ در آن مقطع هم بحثهایی شد و با رئیس کمیسیون وقت صحبتهایی داشتند ولی عمدتاً با هیات رئیسه مجلس و با فراکسیون توافقاتی صورت میگرفت. آن زمان مثل الان تشتت نبود، وقتی هیات رئیسه مجلس یا فراکسیون به یک نتیجهای میرسید تقریباً همراهی و هماهنگی و تمکین در جریان سیاسی بود مگر اینکه بعضی از افراد موضوعات خاص داشتند که همراهی نمیکردند. در آن مقطع گزینههای مختلفی بود، آقای محصولی، آقای تسلطی، آقای سعیدلو.
شما به کدام یک از این نامزدها رای مثبت دادید؟
من به سعیدلو رای دادم؛ آقای محصولی که انصراف داد و به آقای تسلطی رای ندادم چون ایشان آدم قویای نبود و یکسری مطالب هم آن زمان علیه ایشان مطرح شدکه از آنها عبور کنیم.
بعد از این اتفاقات، آقای وزیری هامانه رای آورد و بعد هم آقای مرحوم کردان قائم مقام وزارت نفت شد که حواشی بسیاری به پا کرد؛ گفته می شود شما از دوستان ایشان بودید و حمایتشان کردید. درست است؟
بله رابطۀ من خیلی خوب و الان هم ایشان را قبول دارم، یکی از نیروهای وفادار به نظام، قوی، برنامهدار؛ اجازه بدهید کمی به عقب تر برویم. در آن مقطع وقتی این اتفاقات افتاد، چند گزینه معرفی شد و وزارت نفت بلاتکلیف رها شده بود، ناچاراً از درون وزارت نفت آقای وزیری هامانه که در آن دوران در حوزه های اداری نفت مشغول به کار بود، برای نفت معرفی شد که رای اعتماد گرفت.
وزارت نفت فقط موضوع فنی ندارد؛ این نهاد یکی از سیاسیترین وزارتخانهها در کشور است که در تحولات داخلی و بخصوص حوزه بینالملل نقش دارد؛ آیا اوپک فقط یک مجموعه فنی ـ کارشناسی است؟ خیر؛ سالهای متمادی بود که نفت در دستان چهره های سیاسی – اقتصادی کارگزارن می چرخید؛ آقازاده و زنگنه کارگزارانی بودند بنابراین نیاز بود که یک تحول جدی صورت بگیرد؛ آقای کردان دقیقا برای پیاده کردن همین تحولات به وزارت نفت رفت تا در حوزه اقتصادی، سیاسی، مدیریت و تحولات ساختاری و … مثمر ثمر باشند. تا آن زمان هم چیزی به نام قائممقام وجود نداشت و یک کار جدید بود، اگرچه مقاومتها و مخالفتهایی هم صورت گرفت.
خب آقای هامانه رفتند و آقای نوذری وزیر شدند؛ آقای نوذری ظاهراً خودشان به آقای احمدینژاد اعلام کرده بودند من در انتخابات به مرحوم هاشمی رای داده ام. این یعنی نگاهی نزدیک به کارگزاران نفت را به دست گرفت.
من آدم حاکمیتی هستم هر جا حاکمیت حرفی داشته باشد با تمام وجودم، عمرم، آبرویم و جانم هستم مگر از دستم کاری برنیاید، من همیشه به زنگنه میگفتم هر روز شیطان زیر این تقاطع پل حافظ و طالقانی، دو واحد درس یاد میگیرد که برود مردم را فریب بدهد. یک زمانی میگفتند شیطان شما را گول میزند ولی من معتقدم شما شیطان را درس میدهید، چون واقعاً ساختار و سیستم وزارتخانه خیلی پیچیده است، شما فکر میکنید این چند تا بچه حزباللهی که رفتند آنها دارند اداره میکنند؟ نه همان آدمهای داخلی و بیرونی و بازنشسته که همه رفتند شرکت تشکیل دادند، همانها دارند وزارت نفت را اداره میکنند.
شاید به همین دلیل باشد که رییس جمهور وقت، آقای میرکاظمی را برای وزارت انتخاب کردند زیرا ایشان تفکرات حذفی داشتند؛ نظر شما چیست؟
برای وزارت نفت دولت دهم، گزینههای مختلفی مطرح شد، آقای میرکاظمی چون سابقهای در وزارت بازرگانی آن وقت داشت و همه او را بهعنوان یک آدم منضبط اداری میشناختند. در آن مقطع از او بهعنوان یک آدم استراتژیست اقتصادی یاد می کردند. آقای میرکاظمی را با این نگاه آوردند که او حوزه اقتصاد وزارت نفت را فعال بکند اما اتفاقی نیفتاد، چالشها بیشتر شد که یمی از آنها عدم تعامل ایشان با مجلس بود. فراکسیونهای اقلیت هم آدمهای ضعیفی نبودند، هم برنامه داشتند و هم قویتر بودند.
تعدادی از اصلاح طلبان در فراکسیون اقلیت، پشت آقای میرکاظمی آمدند، آن هم بواسطه لابی های آقای شجاع الدین بازرگانی!
آقای بازرگانی خب در وزارت بازرگانی معاون او بود، سابقه اینها از وزارت دفاع و اتکا و نیروی دریایی سپاه بود و این ارتباطات را از قدیم داشتند و به این خاطر بود آمد بود و دفاع میکرد هرچند که مخالفتها زیاد بود.
شما به آقای میرکاظمی رای مثبت دادید؟
بله؛ مصالح عمومی کشور اولویت اول شماست. شما باید در ظرف مکان و زمان افراد را ارزیابی کنید و ببینید چرا رای دادید و یا رای ندادید؟
ولی ایشان با اختلاف یکی دو رای وزیر نفت شدند؛ رای شما بالاخره تاثیرگذرا بود. نبود؟
خب رقابت خیلی نزدیک بود، مخالفتها جدی بود و آقای میرکاظمی هم به لحاظ شخصیت فردی خیلی انعطاف نداشتند و به همین خاطر، خیلی تمایلی به ایشان نبود ولی از آنجا که دو محور مبارزه با فساد و تغییر استراتژی اقتصادی کارگزاران برای ما هم بود، به ایشان رای مثبت دادم.
اگر زمان به عقب برگردد باز هم به آقای میرکاظمی رای میدهید؟
طبیعی است اگر همان شرایط باشد و همان آدمها باشند بله چون نگاه من حاکمیتی است.
یعنی از نگاه حاکمیتی به شما میگویند به چه کسی رای بدهید؟
نه اگر نماینده در موضوعات تشخیص نداشته باشد که چه باید بکند که نماینده نیست؛ در کل کشور در همۀ ادوار برای موضوعات مختلف حتماً رایزنی میشود چه برای رای اعتماد، چه برای طرح و لایحه و چه برای استیضاح، چه برای برنامه توسعه و چه برای بودجه سال. رایزنی همیشه وجود دارد ولی نگاه شما نباید جریانی و حزبی باشد، خیلی از دوستان ما در همه موضوعات جریانی رای میدهند. من این را قبول ندارم، به هر حال یک جایی تعارض بین منافع مردم و تعارض بین جریان به وجود میآید، شما باید مردم را درنظر بگیرید، وقتی میگویم مردم یعنی نگاه من به حاکمیت است، از منظر رفتار و کردار نمایندهای که حاکمیت و مسئولیت در آن دارد، دارم عمل میکنم، نه اینکه جریان، حزب من دارد این را میگوید.
شما جزء کدام حزب و جریان سیاسی هستید؟
من حزب نیستم ولی کلاً اصولگرا هستم، جریان من اصولگرا است، مواضع و نطقها و رفتار من مشخص است ولی من هیچ وابستگی حزبی به جریانی ندارم؛ کلیت فراکسیون اصولگرا، اینها زیرشاخه تعریف میکنند من اصلاً به این زیرشاخهها ورود نمیکنم، من میگویم یک کلان اصولگرایی تعریف کردید، یک چهارچوبی مشخص شده و باید به آن پاینبد بود و کمااینکه در موضوعاتی مانند استیضاح آقای زنگنه که دوستان به ناحق من را تخریب میکردند و تا توانستند تهمت زدند.
چرا ما این همه فحش خوردن را به جان خریدیم؟ در مجلس گذشته که من رئیس کمیسیون بودم، اولاً من چرا رئیس کمیسیون شدم؟ بعضی از دوستان به ظاهر اصولگرای سنتی که من اسم نمیآورم به دلیل بعضی ارتباطات فردی با آقای امیری خامکانی نماینده زرند و کرمان، که رییس کمیسیون بود، پشت ایشان بودند. آقای زنگنه و دوستانش هم روی ایشان نظر داشتند، دوستان دیگری سراغ من آمدند و گفتند شما هم وارد شوید، من گفتم نمیآیم چون میدانم چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. در آن زمان آقای هدایت الله خادمی هم حضور داشت، آقای خادمی میگفت من رئیس کمیسیون بشوم، اما چون ایشان سابقه قبلی نداشت، تنها گزینهای که از طرف بچههای استان خوزستان و بعضی از دوستان ما در کمیسیون انرژی معرفی شد، من بودم. گفتم کار ما سخت است چون آن طرف فلانی و دولت و آقای زنگنه، نیمنگاهی هم بزرگان مجلس به آنها دارند نمیگذارند ما رای بیاوریم!
زمانی که به کمیسیون انرژی آمدم، هنوز در مرحله انتخاب افراد در اولویتهای اول و دوم بودند. وقتی اختلاف بالا گرفت، بعد از تشریفات اولیه مجلس و قسم و دیدار با آقا، من آمدم برگه انتقال خودم را از کمیسیون انرژی به کمیسیون فرهنگی نوشتم و به آقای پزشکیان دادم. چون نائبرئیس اول باید تصمیم میگرفت، آقای پزشکیان امضا کرد و به آقای امیدوار رضایی داد، آقای رضایی هم امضا کرد و نامۀ من را فرستادند.
کارها انجام شد و بعد رفتیم برای دیدار با رهبر انقلاب؛ بعد از دیدار یکی از آقایان هیات رئیسه به من گفت چطوری آقای عضو کمیسیون فرهنگی؟ برای من خیلی جای تعجب بود چون کسی که اطلاع نداشت! من هم خیلی راحت و بااعتماد به نفس صحبت کردم، ایشان گفت این کار چیست که میخواهی به کمیسیون فرهنگی بروی؟ کاغذ درخواست من داخل جیب او بود، یکی از کسانی که در هیات رئیسه کار میکرد، عوامل اجرایی بود به آقای هیات رئیسه میگوید ایشان دارد به کمیسیون فرهنگی میرود، شما که چنین تصمیمی داشتید؟ میگوید نگذارید انجام بشود! و به هر حال نگذاشتند من به کمیسیون فرهنگی بروم و من در کمیسیون انرژی ماندم. خلاصه رایگیری شد و من رای آوردم اما من به آقای سخاوتاسدی از چهره های کلیدی نفت در مجلس گفتم، فهمیدم شما و بازرگانی دارید در انتخابات کمیسیون دخالت میکنید! گفتم یک سیلی به تو میزنم تا از در مجلس تا در وزارت نفت غَلت بخوری و بروی! بار آخر تو باشد که بخواهی از بیرون بیایی و دخالت کنی! که بعد به بازرگانی زنگ زد و گفت به خدا ما دخالت نکردیم!
واقعاً سیلی میزدید؟
حالا بعضی موقعها لازم باشد حتماً!(می خندد) بعد آقای زنگنه زنگ زد و ما دخالتی نداریم. در اینجا واقعاً به ناحق رفتار کردند.
اینکه شما مقابل آقای زنگنه باشید باورش غیرقابل قبول است. شما جزء افرادی بودید که بر سر مسائل مهمی مانند نشل جدید قراردادهای نفتی (IPC) و موضوعات دیگر از ایشان طرفداری می کردید بطوری که کمیسیون انرژی را کاملا در اختیار وزارت نفت بود.
اشتباه شما این است که از دور به قضایا نگاه میکنید؛ سوال هم نمیکنید و بعد با یک قضاوت نادرست طرفتان را محاکمه میکنید. اتفاقاً من در بحث IPC بیشتر از افرادی که منتقد بودند انتقاد می کردم که تمامی سوابق آن در کمیسیون انرژی وجود دارد.
اول بگویم این قراردادها هیچ ارتباطی به مجلس دهم نداشت، IPC در مجلس نهم شکل گرفته بود اما منشاء بروز و وجود این مدل قراردادی و اشکالات آن کجا بود؟ در مجلسی که دوستان و همفکران ما بودند، اشتباهی در تصویب قوانین در حوزه وزارت نفت داشتند؛ در آن قوانین گفته بودند الگوهای قراردادهای نفتی با پیشنهاد وزیر نفت و با تصویب هیات دولت تعیین می شود؛ این اولین خطای استراتژیک دوستان در مجلس هشتم و نهم اصولگرا بود. همۀ ما این اشتباه را کردیم.
آن چیزی که گفتم ما جریانی نگاه کرده و همه چیز را خراب میکنیم، یکی از مصادیقش همین است. فکر نکردیم یک روزی یک دولت دیگری میآید و با نگاه سیاسی ما متفاوت است و امکان دارد اتفاقاتی بیفتد، وقتی ما میگوییم قانون باید مانع و جامع باشد، برای همین میگوییم. ما هم گفتیم دولت پیشنهاد وزیر نفت خودش را تصویب میکند و الگوی قراردادهای نفتی میشود، شما به عنوان نماینده چقدر دخل و تصرف میتوانید داشته باشید؟ هیچی فقط در جایی به هیات تطبیق میآید تا اگر با مصوبه مجلس انطباق نداشت، ورود کنید.
نکتۀ بعدی این است که مجلس چند بار از شورای نگهبان در ادوار مختلف استفسار کرده است درباره قراردادهای نفتی؟ شورای نگهبان بارها گفته است نیازی نیست قراردادها به مجلس برود زیرا در این قراردادها شرکتها با یکدیگر طرف هستند نه دولتها؛ زمانی که رییس کمیسیون شدن آقایان داشتند مراحل نهایی IPC را طی میکردند و به هیات تطبیق آمده بود. من در تطبیق جلوی آن را گرفتم، این را در کمیسیون آوردم و گفتم باید تطبیق به کمیسیون بیاید. یک جلسه ۱۱ ساعته در مجلس گذاشتم، در سالن آینه؛ مدیرکل حراست مجلس هم آمده بود که مطلبی بیرون نرود.
رهبری هم در آن زمان ظی نامه ای، ۱۵ بند را به عنوان اشکال اعلام کرده بودند و این ۱۵ بند دوباره به مجلس داده شد که ما باز هم گفتیم باید برخی موارد عوض شود. اتفاقاً ما در آنجا کاملاً مقاومت کردیم و نقش مهمی در اصلاح قراردادها دارند.
این ادعا را که همه دارند؛ از سازمان بازرسی کل کشور تا نهادهای امنیتی …!
زمان ارائه IPC و زمان رفتن آن برای تغییر بعضی از مواد به هیات دولت مشخص است. شما همۀ زمانها را ببینید و ببینید این اتفاقات در مجلس نهم بوده یا در مجلس دهم؟
جریان نامه شما به آقای جنتی چه بود؟
خب بر سر قرارداد شرکت ملی نفت با شرکت توتال برای توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی درگیری های بالا گرفت و ما هم موضع خودمان را داشتیم. من به دبیر محترم شورای نگهبان نامه ای نوشتم و از ایشان خواستم تکلیف را برای قانونی بودن ورود مجلس به این قرارداد روشن کند. شورای نگهبان هم پاسخ داد قانون چنین اجازه ای به مجلس نمی دهد با توجه به قوانین قبلی.
خب توتال چند ماه پس از امضای قرارداد، از ایران رفت؛ فشار ما این بود که تضمین برای انعقاد قرارداد و اجرای پروژه چیست؟ بحثهای مفصلی در کمیسیون و در وزارت نفت صورت گرفت، اما چون ما نمیتوانستیم روی اصل قرارداد وارد شویم، کمیسیون سعی کرد در حد توان و مقدورات در این قضیه وارد شود و بعضی از چیزها را تا حدی اصلاح کردند و آنها هم گفتند تضمین ما «کار انجامشده» است، گفتیم کار انجامشده چقدر است که الان مانده است. آنجا کمیسیون نقش خودش را انجام داد اما اشکالی که در صحبتهای قبلی گفتم ما در قانون نفت و دو سه موارد اینطوری اگر اصلاح نکنیم، اتفاق خاصی رخ نمی دهد.
قانون قبلی را اصلاح می کردید….
همین کار را کردیم و مشخصاً ایده من این بود که به پیشنهاد دولت و با تصویب مجلس یک الگوی قانونمند و ضابطهمند تدوین شود تا مجلس هم دستش باز باشد ولی بعضی از آقایان در آن جلسه این را به انحراف بردند.
چه کسانی؟
خاموش کنید تا بگویم.
برویم سر موضوع استیضاح آقای زنگنه؛ طرح استیضاح اول چه سالی بود؟
سال ۹۷، طرح استیضاحی با امضای ۱۷ نفر علیه آقای زنگنه وارد کمیسیون شد، کلیت استیضاح راجع به کرسنت بود یعنی نسبت به عملکرد آقای زنگنه و کرسنت آقایان سوال داشتند و قصد داشتند وزیر را استیضاح کنند. ما طبق قانون در اسرع وقت جلسه استیضاح را برگزار کردیم، دو سه نفر از این استیضاحکنندگان در جلسه حاضر شدند که نمایندگی آنها را آقای ابوالفضل ابوترابی نماینده فعلی نجفآباد به عهده داشت و آقای کریمی نماینده اراک هم چند دقیقهای نشستند و رفتند.
خبرنگاران هم در جلسه بودند؛ آقای ابوترابی گفت خواهش میکنم به صدا و سیما بگویید بیرون برود و فیلمبرداری نکند، چون حرفهای ما محرمانه است. من گفتم طرح استیضاح بعد از وصول به صحن علنی رفته و پخش می شود؛ اگر موضوع محرمانهای داریم نباید از این مسیر برود و اگر هم استیضاح داریم نباید نگران پخش آن باشیم! با اصرار دوستان من به دوستان صدا و سیما گفتم بیرون باشید. کل این جلسه ۴۵ دقیقه طول کشید، آقایان در آن جلسه اعلام کردند ما حرفهایمان را در صحن علنی میزنیم و آقای زنگنه هم اعلام کرد من هم تمام حرفهایم را در صحن علنی میزنم؛ شما ۱۳ سال من را تخریب کردید، من جواب این ۱۳ سال را با انتشار مدارکم پشت تریبون میدهم! در جلسه به آقایان گفتم، آقایان استیضاحکنند اگر اعلام نکنید که انصراف دادید، از نظر کمیسیون یعنی اصرار بر استیضاح؛ باید نامه را به هیات رییسه بدهم.
نامه را دادید؟
بله؛ حدود ساعت ۱۴ و سی دقیقه نامۀ اعلام وصول را برای هیات رئیسه فرستادم. خب آیا من در این قضییه خلاف کردم؟ از آقای زنگنه جانبداری کردم؟ من وظیفۀ قانونی خودم را طبق آئیننامه انجام دادم، کمیسیون هم به عنوان ناظر نشست و از کسی دفاع نکرد.
فردای آن روز آقای زنگنه با من تماس گرفت و گفت اگر میشود ما چند دقیقه همدیگر را ببینیم؟ گفتم اشکالی ندارد! من همان روز با او ملاقات داشتم و گفتم موضوعی است؟ گفت میخواهم یک خواهشی از شما بکنم، استیضاح من را به صحن علنی بفرستید! من دیگر تحمل بعضی از این حرفها را ندارم و من میخواهم حرفهایم را بزنم! گفتم من دیروز استیضاح را برای هیات رئیسه فرستادم.
حتی آقای لاریجانی یک روز بعد ما را خواست که استیضاح به کجا رسید؟ گفتم من استیضاح را برای هیات رئیسه فرستادم، ایشان گفت شرایط کشور را در نظر گرفتید؟ گفتم آقایان استیضاحکننده اصرار داشتند، آقای زنگنه نظرش این است که استیضاح به صحن علنی برود.
خب چرا این استیضاح انجام نشد؟
این را از استیضاحکنندهها بپرسید که چرا رها کردند.
بعدش خبری نشد؟
حدود ۱۰، ۱۵ روز از این قضایا میگذشت و توپخانه دوستان استیضاحکننده ما را میزد؛ آنها میدانستند دلیل چیست و من هم میدانستم دلیل انصراف از استیضاح چیست؛ چندین جلسه هم گرفتیم نهایتاً آقای حاجبابایی رئیس فراکسیون یک روز در صحن علنی پیش من آمد و گفت من رئیس فراکسیون هستم و چون استیضاح فراکسیونی بوده، به شما می گویم ما از استیضاح انصراف دادیم.
دلیل انصراف چه بود؟
بروید از خودشان بپرسید ببینید جواب می دهند یا خیر. من کارم را انجام داده بودم.
و اما استیضاح دوم که جدی تر از استیضاح اول بود …
خب ما در سال ۹۸ یک جلسه غیرعلنی درباره بحث بنزین داشتیم، خیلی از دستگاههای مختلف نظام بودند، ۲۳۰ نفر هم از مجلس در آن جلسه حضور داشتند؛ ، من از طرف کمیسیون انرژی صحبت میکردم و به شدت با دلایل فنی، اقتصادی، امنیتی ، اجتماعی و فرهنگی مخالف گران کردن بنزین بودم و به صراحت هم در آنجا اعلام کردم؛ تایید مجلس هم در صحبتهای من بود، یعنی کاملاً مشخص بود که مخالفم. اینها هم ظاهراً در سران قوا چندین جلسه برگزار کرده و روی این بحث کرده بودند اما نظر کمیسیون نظر دیگری بود. ما یک روز قبل از گران شدن بنزین متوجه شدیم اینها تصمیمی گرفتند و میخواهند اجرا کنند، من در آنجا با دستگاههای مختلف موثر تماس گرفتم که شرایط کشور این است و اتفاقات احتمالی اینگونه است، مردم را کف خیابان نیاورید!
در آنجا جلساتی برگزار شده بود که آقای وزیر کشور اعلام کرده بود مسئولیت کار به عهدۀ من و چون بخش رسانهای این موضوع را به وزارت کشور واگذار کرده بودند. غروب پنجشنبه از یکی از دستگاههای امنیتی با من تماس گرفتند که میگویند شما این طرف و آن طرف تماس میگیرید تا مانع ایجاد کنید؛ گفتند این تصمیم باید اجرا شود! آقای شمخانی از شورای عالی امنیت ملی با من تماس گرفت که تصمیمی گرفته شده و باید اجرا شود. بعد من فهمیدم یکی از اعضای دولت رفته از من شکایت کرده و اعلام کره که رئیس کمیسیون انرژی مجلس دارد در مخالفت این تصمیم رایزنی کرده و به دیگران متوسل میشود.
گفتم من برای خودم نمیگویم و به خاطر شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور مخالفم و شما نباید با تهدید پاسخ بدهید. همان جا هم دوباره زمزمه استیضاح زنگنه مطرح شد که به دلیل شرایط حساس کشور و دولت، با آن مخالفت شد.
به نظر شما بهترین وزیر نفت جمهوری اسلامی چه کسی است؟
رستم قاسمی که هم پروژه محور بود و هم در حوزه فروش نفت عملکرد خوبی داشت هرچند که ضعف های خودش را هم دارد.
کارمند وزارت اطلاعات نیستم
طبق قانون انتخابات، کارمندان بعضی از دستگاهها مانند وزارت اطلاعات برای حضور انتخابات باید از شغل خود استعفا بدهند که فراتر از استعفا از مسولیت است. بر همین اساس پیش از حضور در انتخابات مجلس ششم استعفا دادم و هم اکنون کارمند جایی نیستم. در دوره نهم هم استانداری بوشهر را بر عهده گرفتم. طبق قانونی که اجازه می داد ایثارگران به کار خود برگردند، اما پس از برکناری از استانداری در بهمن ۹۲ بیکار بودم. یک نامهای درب منزل ما آوردند که شما هیچ رابطۀ استخدامی با وزارت کشور ندارید، شما چون مستعفی بودید. به دیوان عدالت اداری شکایت کردم و دیوان هم در رای بدوی و هم در رای تجدیدنظر رای بر بازگشت به کار داد؛ آقایان دولت یازدهم رفتند اِعمال ماده ۴۷۷ کردند و همه چیز هم معلق مانده است.
علی نیکزاد؛ انتخاب من!
در بین وزرای نفت، رستم قاسمی خیلی خوب کار کرد چه در حوزه پروژهها، چون آدم پروژه ـ عملیاتی بود، در حوزه فروش خوب بود ولی ضعفهای خودش را داشت. سر وزارت ایشان هم دعوایی به پا بود؛ به دوستان گفتم آقای علی نیکزاد را بگذارید، زنگنه هم مهندس عمران نبود، نیکزاد مهندس عمران است و سابقه وزارت دارد؛ اگر او را بگذارید می رود نفت را جمع می کند چون هم سالم است و هم به لحاظ اخلاقی، مالی و جهتدهی سیاسی شرایط بهتری دارد. مدتی نظر آقایان روی آقای علیآبادی مدیرعامل مپنا بود که برای وزارت نیرو هم روی ایشان نظر داشتند. در نهایت آقای جواد اوجی برای وزارت نفت معرفی شد و رای اعتماد هم گرفتند.
ما کارمان را کردیم
درباره نقش مجلس در اصلاح الگوی قراردادهای نفتی باید گفت هیات تطبیق قوانین، فقط مصوبات مجلس را انطباق میدهد؛ بحث ما این بود که این وضعیت با اصل قانون اساسی در تضاد است اما دولتی ها میگفتند چون این قانون به شورای نگهبان ارسال شده و این نهاد مغایرت با قانون اساسی اعلام نکرده، پس مغایرتی با قانون اساسی وجود ندارد؛ مجلس هم گفت فقط در انطباق با مصوبه مجلس می توانم قرارداد را متوقف کنم. با این وجود ما کارمان را کرده و نمی توان انتقادی درباره کم کاری مجلس به IPC وارد کرد.