سهم فوتبال در اقتصاد دنیا چقدر است، در اقتصاد ایران چقدر؟

دنیای اقتصاد نوشت: در حال حاضر سهم اقتصاد ورزش از اقتصاد کشورها به‌طور میانگین بین ۵/ ۱تا ۲ درصد است.

بررسی‌ها و پیش‌بینی‌ها نیز نشان می‌دهد اندازه صنعت ورزش از ۳۵۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ به ۵۰۱ میلیارد دلار در ۲۰۲۱ رسیده است و این نشان‌دهنده نرخ رشد سالانه ۳/ ۴۱ درصدی از سال‌ ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ است. علاوه بر این،انتظار می‌رود ارزش بازار ورزش تا سال ۲۰۲۶ به بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار آمریکا برسد. با توجه به افزایش ارزش بازار ورزش، صنعت فوتبال به عنوان یکی از اجزای اصلی و مهم اقتصاد ورزش، نقش پررنگی را در این زمینه ایفا می‌کند زیرا ارزش بازار صنعت فوتبال نیز به تبع بازار صنعت ورزش در حال افزایش است. به عنوان نمونه سهم گردش مالی باشگاه رئال مادرید از تولید ناخالص داخلی اسپانیا از ۰۴/ ۰ درصد در سال ۲۰۰۳ به ۱۲/ ۰درصد در سال ۲۰۱۹ رسیده است.

با بزرگ‌تر شدن بازار فوتبال، تاثیرات این صنعت چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم بر رشد و توسعه اقتصادی کشورها قابل توجه خواهد بود. از یک سو در زمینه رشد اقتصادی تاثیرات آن بر تولید ناخالص داخلی به وضوح قابل مشاهده است و از سوی دیگر این ورزش قابلیت تاثیرگذاری بر برخی شاخص‌های توسعه نظیر توسعه انسانی (افزایش شادکامی، غرور ملی، امید به زندگی و …) و حضور فعال زنان در عرصه اجتماعی (چه به صورت مشارکت فعال به عنوان مدیر، کارمند، بازیکن، مربی، داور و … و چه به صورت مشارکت غیرفعال به عنوان هوادار، طرفدار و تماشاگر) را دارا است. همچنین می‌تواند در زمینه افزایش نرخ اشتغال، ارزآوری، جذب سرمایه، صادرات و واردات کالاهای ورزشی و توریسم ورزشی نقش پررنگ‌تری را ایفا کند.

به عنوان نمونه فعالیت‌های تیم فوتبال بارسلونا در فصل ۱۹-۲۰۱۸ حدود ۱۱۹۰ میلیون یورو ارزش افزوده مستقیم و غیرمستقیم برای شهر بارسلونا به همراه داشته است. این رقم ۴۶/ ۱ درصد از تولید ناخالص داخلی شهر را به خود اختصاص داده که بخش قابل توجهی از این ارزش اقتصادی از طریق گردشگرانی بوده است که باشگاه به شهر جذب کرد. همچنین این باشگاه در زمینه اشتغال، حدود ۱۹۵۰۰ شغل در شهر بارسلونا در طول فصل ۲۰۱۸-۱۹ایجاد کرده است که سهمی معادل ۶۵/ ۲ درصد از اشتغال شهر را شامل می‌شد. در نهایت به ازای هر شغل ایجاد شده توسط باشگاه، ۱۲ شغل برای شهر ایجاد شده بود.

در ایران اما سهم اقتصاد ورزش از اقتصاد کشور کمتر از ۵/ ۰ درصد است که با میانگین جهانی فاصله‌ای بسیار دارد و به تبع آن سهم صنعت فوتبال نیز قابل توجه نخواهد بود.با توجه به محدودیت‌ های موجود در حوزه درآمدزایی و توسعه گردش مالی در فوتبال کشور (حق پخش، درآمد روز مسابقه و فعالیت‌های تجاری) و رشد بازار فوتبال درسطح منطقه و جهان، همچنین الزام به حرفه‌ای شدن باشگاه‌های فوتبال، این صنعت محکوم به پوست‌اندازی و تغییر رویکرد در حوزه مدیریت کلان و حاکم‌سازی دیدگاه اقتصادی بر فعالیت‌های پیش‌روی نهادها و بازیگران این عرصه است. زیرا برای باقی ماندن در رقابت‌های پیش‌رو چه در سطح ملی و چه در سطح باشگاهی به این تغییرات نیاز دارد.

بررسی کشورهای توسعه‌نیافته یا کمتر توسعه‌یافته در حوزه فوتبال که در حال حاضر به سطح قابل توجهی از توسعه‌یافتگی دست یافته‌اند یا پیش‌بینی می‌شود در آینده به سطح بالایی پیشرفت دست یابند، نشان از استقرار یک رویکرد تحولی در صنعت فوتبال دارد که تاثیر بسزایی بر پیشرفت آنها داشته است. جهانی‌سازی که به عنوان یک پدیده چندبعدی تعریف می‌شود موجب جهانی شدن رفتار فوتبالی این کشورها، تمرکز اقتصادی و رقابت‌پذیری و به کارگیری تجارت جهانی در حوزه صنعت فوتبال شده است که ماحصل آن بزرگ‌تر شدن بازار فوتبال را به همراه داشته است. به عنوان نمونه در چین، اندازه بازار فوتبال (در بخش بازاریابی) در سال ۲۰۲۰ حدود ۲۲ میلیارد یوآن تخمین زده شد و انتظار می‌رود که رشد بیشتری داشته باشد و در سال ۲۰۲۵ به بیش از ۶۷ میلیارد یوآن برسد.

بزرگ‌تر شدن بازار فوتبال می‌تواند تاثیرات متفاوتی را بر بازار سایر رشته‌های ورزشی به همراه داشته باشد. باتوجه به سهم پایین اقتصاد ورزش ایران از اقتصاد کشور، بزرگ‌تر شدن بازار فوتبال ایران از یک‌سو می‌تواند به افزایش مشارکت‌کنندگان ورزشی (مشارکت‌کنندگان فعال و غیرفعال ورزشی)، افزایش سهم ورزش از اقتصاد کشور، افزایش اشتغال، جذب سرمایه، توسعه بازار کالا و خدمات ورزشی (به‌طور اختصاصی بازار صنعت فوتبال) منجر شود که برآیند این تاثیرات مثبت و سازنده است؛ زیرا با توسعه اقتصاد ورزش، عواید مادی و غیرمادی آن به تمامی اجزای تشکیل‌دهنده اقتصاد ورزش کشور خواهد رسید.

از سوی دیگر به سبب کوچک بودن سبد مشارکت ورزشی در سطح کشور (پایین بودن میزان مشارکت نسبت به میانگین جهانی) و مقبولیت دیرینه ورزش فوتبال دو وضعیت متفاوت را می‌توان برای آن متصور شد: ۱.کمک به افزایش میزان مشارکت (بزرگ شدن بازار ورزش کشور)، ۲.کاهش بازار سایر رشته‌های ورزشی و جذب مشارکت‌کنندگان جدید بیشتر (تاثیر منفی). به‌طورکلی و باتوجه به وضع وجود بازار جهانی صنعت فوتبال،این صنعت دربسیاری از کشورها،درحال ورود به دوره‌ای طلایی(از منظراقتصادی) است و فوتبال ایران نیز برای اینکه از قافله عقب نماند ‌باید به یک تصمیم‌گیری و انتخاب مهم و حیاتی دست بزند و از نگاه صرفا ورزشی به فوتبال، عبور کرده و یک رویکرد اقتصادی را بر فوتبال حاکم کند و باشگاه‌ها را به عنوان هسته اصلی این صنعت (به عنوان بنگاه‌های اقتصادی) در نظر بگیرد و در این راستا تغییراتی اساسی را در ساختار و استراتژی‌های فدراسیون، سازمان لیگ، باشگاه‌ها و تمامی اجزای تشکیل‌دهنده این صنعت اعمال کند و حتی در زمینه نحوه برگزاری لیگ و ماهیت صنعت فوتبال، به مفاهیمی نظیر اقتصاد باشگاه‌داری، فیرپلی مالی، یارانه‌دهی مقطعی، تعادل رقابتی، توزیع مجدد درآمد و … بیندیشد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا