
ضرورت اورهال و فشارافزایی پارس جنوبی برای امنیت انرژی ایران
میدان گازی پارس جنوبی با سهمی حیاتی در تأمین گاز ایران، در آستانه زمستان و با هشدار افت فشار، نیازمند اورهال و فشارافزایی فوری است.
میدان گازی پارس جنوبی، عظیمترین میدان گازی مشترک دنیا میان ایران و قطر، از بدو آغاز به کارش در ایران به اصلیترین منبع تولید گاز و تأمین انرژی بدل شده است. امروز بیش از ۷۰ درصد گاز مصرفی کشور از این میدان تأمین میشود و حیات اقتصادی و صنعتی، بهویژه در فصل سرما، مستقیماً به سلامت و پایداری تولید آن گره خورده است. نقش کلیدی این میدان در تأمین خوراک صنایع، برقرسانی، صادرات و درآمد ارزی به اندازهای است که کوچکترین خلل در عملیات نگهداشت یا کاهش نرخ تولید، بحرانهای ملی و منطقهای ایجاد خواهد کرد.
اهمیت راهبردی پارس جنوبی در امنیت انرژی ایران
پارس جنوبی طی دو دهه اخیر، قلب تپنده تأمین گاز طبیعی، میعانات گازی و خوراک صنایع پتروشیمی کشور بوده است. عملاً بدون این میدان، دولت نیز ابزار لازم برای مدیریت پیک مصرف زمستان، تأمین سوخت نیروگاهها، گرمایش خانگی و عرضه پایدار به صنایع را نخواهد داشت. براساس جدیدترین آمار وزارت نفت، از مجموع ۱۰۰۰ میلیون مترمکعب گاز تولید روزانه کشور، بالغ بر ۷۰۰ میلیون مترمکعب آن از این میدان استخراج میشود.
پارس جنوبی نهتنها منبع اصلی گاز، بلکه منبع ارزشمند تولید میعانات گازی است که یا مستقیم صادر یا در پالایشگاههایی چون ستاره خلیج فارس به بنزین تبدیل میشوند. بیثباتی در تولید این میدان، مستقیماً کاهش درآمدهای ارزی، افت صادرات و کسری در تراز مالی صنعت نفت و کشور را به دنبال خواهد داشت.
از آنجا که عمده رقبای ایران، مانند قطر، با استفاده از فناوریهای روز و مدیریت بهینه میدان مشترک، در حال افزایش ظرفیت برداشت هستند، هرگونه غفلت، به برتری رقبا در بازارهای گازی و جایگاه ژئوپلیتیک انرژی دامن میزند.
جایگاه تعمیرات اساسی و اورهال در حفظ پایداری تولید
تأسیسات پارس جنوبی به صورت مستمر و ۲۴ ساعته کار میکنند و طی سالهای اخیر تحت فشار حداکثری بهرهبرداری قرار داشتهاند. تجهیزات، سکوها و خطوط لوله این میدان نیازمند تعمیرات اساسی (اورهال) دورهای هستند؛ بیتوجهی به این موضوع، منجر به استهلاک شدید، کاهش راندمان و حتی حوادث پرهزینه خواهد شد.
تجربیات سالهای گذشته نشان داده است تعویق در انجام بهموقع اورهال به دلایل بودجهای یا کمبود قطعه و نیروی انسانی، باعث توقفهای اضطراری، کاهش توان تولید در ایام اوج مصرف و بروز آسیب به قطعات گرانقیمت شده است.
پیامدهای ملی یک اورهال ناتمام
هر توقف در بخشی از ظرفیت پارس جنوبی، مستقیماً محدودیت دسترسی خانگی و صنعتی به گاز را به دنبال خواهد داشت و در پیک مصرف زمستان، مستعد تکرار قطعیهای سراسری و خاموشیهای گسترده خواهد بود.
تجربه سالهای گذشته نشان داده است که با کاهش دمای هوا، مصرف گاز روزانه در کشور به مرز ۶۵۰ تا ۷۰۰ میلیون مترمکعب میرسد. این یعنی تمامی ظرفیت تولید باید آماده پاسخگویی باشد و هر نقص یا کمبودی، بر شبکه مصرف، خانوار و صنایع فشار وارد میکند.
تعمیرات اساسی باید پیش از ورود موج سرما و افزایش مصرف خانگی به پایان برسد؛ چراکه پس از آغاز زمستان به دلیل بار بالای تولید، امکان توقف خطوط برای اورهال عملاً وجود ندارد. برنامهریزی، تأمین تجهیزات، تخصیص اعتبار و بسیج نیروی انسانی باید با دقت و بر اساس بازه زمانی دقیق انجام شود.
درصورت تأخیر در اورهال یا وقوع نقص فنی اضطراری، دولت چارهای جز کاهش فشار خروجی، افزایش توزیع سوخت مایع، قطعی صنایع و حتی خانوارها نخواهد داشت. همچنین، کاهش میعانات گازی، افت تولید بنزین پالایشگاهها و کاهش صادرات محصولات پتروشیمی از تبعات ناگزیر است.
قطر به عنوان شریک میدان مشترک، هر ساله بخش مهمی از درآمد خود را صرف اورهال بهموقع تجهیزات، نوسازی زیرساختها و به کارگیری فناوری روز میکند. این راهبرد در حفظ پایداری تولید، افزایش عمر تجهیزات و جلوگیری از خسارتهای ناگهانی نقشی اساسی دارد. ایران نیز ناگزیر است حداقلها را به صورت منظم رعایت کند و از راهکارهای نوین در اورهال بهره بگیرد.
پارس جنوبی قلب تپنده اقتصاد و تأمینکننده اصلی گاز کشور است. در فقدان یک برنامه دقیق و عملیاتی برای اورهال دورهای و به موقع، ریسک اُفت تولید و بروز فاجعه در پیک مصرف فزونی مییابد و کشور را، درست در حساسترین لحظات نیاز، دچار بحران عرضه خواهد کرد. اهمیت تخصیص منابع مالی ویژه، افزایش پشتیبانی فنی، آموزش نیروها و وارد کردن بهترین تجربیات جهانی به این عرصه، دیگر یک ضرورت ساده نیست؛ بلکه به یک سیاستگذاری راهبردی در سطوح عالی کشور بدل شده است.
امروز، بیش از آنکه صرفاً به توسعه بیشتر میدان بیاندیشیم، باید حفظ داشتههای حیاتی و پیشگیری از افت تولید اولویت نخست مدیران ارشد دولت و وزارت نفت باشد. چون تبعات یک زمستان سرد بدون گاز، نه فقط خانههای مردم، بلکه تمام اقتصاد ملی و ثبات اجتماعی را تهدید خواهد کرد.
چرا میدانهای گازی نیاز به فشارافزایی دارند؟
میدان پارس جنوبی، همانند دیگر ذخایر بزرگ دنیا، در ابتدای دوره بهرهبرداری به علت فشار زیاد مخزن، تولید بالایی دارد. اما با گذشت زمان و بدون تزریق، فشار طبیعی مخزن کاهش مییابد و برداشت گاز هر سال دشوارتر میشود. تأسیسات بهرهبرداری و خطوط انتقال نیز تنها تا یک سطحِ فشار طراحی شدهاند و کاهش فشار عملاً موجب اُفت تولید و راندمان میشود.
فشارافزایی (Compression) یعنی نصب توربوکمپرسورها و ایجاد فناوریهایی که فشار گاز مخزن یا خروجی چاه را افزایش داده تا بتوان همان میزان برداشت را از مخزن انجام داد. بدون اجرای پروژههای فشارافزایی، دیر یا زود میدان به نقطهای میرسد که ادامه بهرهبرداری حتی با تعمیرات اساسی، کافی نخواهد بود.
نقش و اهمیت فشارافزایی در پارس جنوبی
تنها راه حفظ و حتی افزایش تولید گاز از فازهای مختلف این میدان در سالهای آینده، تکمیل و راهاندازی سریع پروژههای فشارافزایی است. اگر این حلقه اساسی به موقع راه نیفتد، حتی اورهال به موقع هم کافی نیست و با اُفت ناگزیر فشار چارهای جز کاهش تولید نخواهیم داشت.
بدون فشارافزایی، بخشی از ظرفیت تولید گاز کشور، به خصوص در ماههای سرد، از دست خواهد رفت و بخشهای خانگی، صنایع و نیروگاهها با کاهش عرضه شدید روبرو میشوند.
قطر از سال ۲۰۱۹ ظرفیت فشارافزایی و برداشت خود را با سرمایهگذاری بزرگ افزایش داده و سهم بیشتری از میدان مشترک برداشت میکند. تعلل ایران، منجر به از دست رفتن فرصتهای صادراتی و درآمدهای ارزی میشود و توازن برداشت در میدان مشترک را به ضرر ایران تغییر میدهد. تجهیزات فشارافزایی با جلوگیری از اُفت تولید ناگهانی، امکان برنامهریزی بلندمدت و حفظ سلامت شبکه و مخزن را فراهم میکنند. بدین ترتیب، هزینههای اضطراری، خطرات زیست محیطی و خسارات فنی به شدت کاهش مییابد.
براساس برآوردهای مؤسسات بین المللی، بیتوجهی به فشارافزایی یعنی سقوط تولید روزانه از حدود ۸۰۰ میلیون مترمکعب امروز به کمتر از ۴۱۰ تا سال ۱۴۱۰ که این معادل قطعی گسترده گاز، کاهش شدید تولید بنزین و حتی خاموشی، به ویژه در زمستان است.
در نبود فشارافزایی، صحنه اقتصاد ایران شاهد رشد مصرف سوختهای فسیلی، رشد آلودگی هوا و افزایش هزینه تولید برق و فرآوردههای نفتی خواهد شد.
صنایع پتروشیمی، فولاد، سیمان و … به شدت متأثر از اُفت عرضه گاز هستند و خاموشیهای متوالی و کاهش راندمان تولید، روند توسعه صنعتی کشور را مختل خواهد کرد.
فشارافزایی؛ یک انتخاب یا اجبار؟
پروژههای فشارافزایی، درست به اندازه اورهال به موقع، دیگر نه یک گزینه فنی، بلکه «ضامن بقای پارس جنوبی» و تأمین امنیت انرژی کشور هستند.
همانگونه که قطر با سرعت بیشتری فشارافزایی را آغاز کرده، ایران برای حفظ سهم خود از میدان مشترک و جلوگیری از وارد آمدن ضربه به اقتصاد و امنیت انرژی در فصل سرما، باید پروژههای فشارافزایی را با اولویت در دستور کار قرار دهد.
این اقدام، سرمایهگذاری بزرگ و اراده جدی سیاستگذاری در بالاترین سطح کشور را میطلبد و هرگونه تأخیر، پیامدی جبرانناپذیر بر سبد انرژی، صادرات و ثبات اجتماعی خواهد داشت.
مهر